کسی کو هوای فریدون کُنَد سَر از بندِ ضَحاک بیرون کُنَد
در زمانی که ایران زمین، زیرِ سلطهی پادشاهی تازی است، به سرکردگیِ کاوهی آهنگر رستاخیزی ایجاد میشود... کسانی این داستان از شاهنامه را افسانه میدانند، افسانهای که در گذر زمان، با افکار، آرزوها و نیازهای مردم آغشته و گاه چنان از حقیقتِ داستان دور شده که گویی مردم نیز افسانهها برای افسانهی شاعر بزرگِ خراسان ساختهاند؛ حال آنکه فردوسی داستانِ خود را دروغ و افسانه نمیداند.
چه راز و رمزی در این داستان از شاهنامه هست؟ باید آن را دوباره خواند، منتها این بار همانطور که در شاهنامهی حکیم ابوالقاسم فردوسی آمده است...